علی ربیعی: اصلاح امور و مواضع متعادل، عقبنشینی نیست
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۷۷۵۲۹
آفتابنیوز :
علی ربیعی نوشت: تاریخ معاصر گواهی میدهد هیچ دستاورد چشمگیری در پی خشونتهای فراوان در هیچ جامعهای به دست نیامده و در تلاطمهای سهمگین، نه تنها افقی جدید نمیگشاید بلکه حتی آرامشی برای حرکت رو به جلو خلق نمیکند.
در فراز و نشیبها باید راهی به سوی آینده ایران باز شود. اجرای صحیح دو حرکت از دوسو، با اخذ تصمیمات بخردانه، میتواند جامعه را در مسیر درست قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشک حرکت موثر و سرنوشتساز از سوی ساخت قدرت نقشی بیبدیلی خواهد داشت. درک واقعیت و علل اتفاقات و عدم احاله به مسائل کماثر و یا غیرواقعی از تحلیل و تصمیم درست شرط آغاز این حرکت است. برای این مهم میتوان با سازوکارهایی از میان نخبگان علوم انسانی و اجتماعی و صاحبنظران که غمگنانه ناظر اوضاع بوده و دل در گرو ایران دارند به تبیین مسئله پرداخته که در نهایت، منجر به دادن علائمی مثبت برای ایجاد مفاهمه در جامعه شود.
متاسفانه شنیده میشود برخی افراد، اصلاح و متعادل سازی را به معنای عقبنشینی قلمداد کرده و مدعی هستند که عقبنشینی یعنی تا به ناکجا عقب رفتن که البته به نظرم نظریهای غلط بوده و دامی بیش نیست که منجر به پیچیدهتر شدن اوضاع و عدم حل قضایا میشود.
در همین راستا باید به مرور سیاستهایی پرداخت که چنین فضای ناامیدانهای را رقم زده و تجدیدنظر در آنهااجتناب ناپذیر است.
هرچند، امروز دیگر به تحقیقات علمی، دانشگاهی، نظرسنجی و تحلیل اجتماعی برای دریافت این موضوع نیازی نیست. واقعیت عریان شده تغییرات نسلی و ارزشها در کف خیابانها به خوبی قابل مشاهده است.
متناسب کردن سیاستهای اجتماعی_فرهنگی با تغییرات ارزشی نه تنها عقبنشینی نیست بلکه حرکتی رو به جلو به شمار میرود.
جامعه برای زایشهای نوآورانه و خلاقیت، نیاز به همه ایرانیان فهیم دارد. باید در بکارگیری همه دیدگاهها و گرایشها تجدیدنظر کرد.
اما در سمت دیگر، ما با جامعهای ناآرام بدون واسطه _که خود این وضعیت معلول سیاستهای نادرست میانجیزدا در گذشته میباشد_ روبرو هستیم.
مسأله اینجاست که جامعه معترض سیال را چگونه میتوان در یک منطق تعاملی و گفتگویی، در مسیری درست قرار داد.
به نظر میرسد حضور جریانها و افراد اثرگذار اجتماعی و مستقل که در درون و برای این سرزمین، گفته، نوشته و هزینه دادهاند، میتوانند چنین نقشی را ایفا کنند.
لازمه این فرایند، شنیده شدن، بهمپیوستن و جهت دادن این صداهای مصلحانه است که تحقق این مهم، هوشمندی و پذیرش توسط ساخت قدرت را میطلبد.
به یاد دارم در اوج بحرانهای ابتدای انقلاب، مسئولین وقت و رهبران انقلاب برای کاهش تنشها و مدیریت بحران با اعزام افراد و گروههایی به مدیریت موضوع تنشها پرداختند مانند اعزام هیئتهای بلندپایه به مهاباد در سی بهمن ۱۳۵۷، یعنی هشت روز پس از پیروزی انقلاب، سنندج در اول فروردین ۱۳۵۸، خوزستان، اعزام هیئت حل مسئله به کردستان در شهریورماه ۱۳۵۸، به زاهدان در آذرماه ۱۳۵۸، تبریز پس از حوادث خلق مسلمان در پاییز ۱۳۵۸، که مجموعه این سفرها با هدف کاهش تنش و مدیریت بحران صورت گرفت. در میان اعضای این هیاتها علاوه بر رهبران انقلاب، آدمهای میانجی زیادی در سطح ملی و منطقهای به چشم میخورند.
در رصدفضای برساخته کشورمان، من اثرگذاری عامل سوم را در میان شکافهای گفتمانی شکل گرفته به خوبی مشاهده میکنم و نگرانی اصلی، نه از خواستهها در اعتراضات بلکه در فرمولهکردنهایی است که هر روز به شکافها و خشونتهای بیشتر منجر میشود.
برای من قابل فهم است که خشم با خصوصیات یک نسل ترکیب شده و با خصلتی نفیگرایانه که کمتر میخواهند بشنوند، اما مطمئنم القا و صداگذاری آنچنان ماهرانه از گروه هماهنگ شده از خارج کشور و حتی تحت «قلدری رسانهای» با ابزارهای متعدد حتی بهره وری از روباتها انجام میشود که تبدیل به یک ایده داخلی شده و مکررا برای دستیابی به اهداف تعیینشدهشان، تکرار میشود.
توهینهای زشت و رکیک به تیم ملی فوتبال، از میدان به در کردن میانهها با هر شیوهای (از ترور شخصیت گرفته تا تهدید به ترور فیزیکی) _نگاه کنید به فضاسازی علیه خاتمی، زیدآبادی، ظریف و دیگران که چگونه ساماندهی شدند_ و حتی نوعی دفاع از جنگ بیگانگان علیه ایران و تحریم علیه زندگی مردم ایران اقدامی سازمان یافته از ائتلاف علیه ایران است.
در این میان، چه باید کرد؟
فداکارانه پاپس نکشیدن، ایستادن و جامعه را دعوت به پرهیز از خشونت به هرقیمتی وظیفهای است که الزامی بوده و شاید تکرارپذیر نباشد.
من به وضوح نشانههایی از یک هماهنگی اطلاعاتی، رسانهای، سیاسی و حتی اقتصادی را در ترکیب شکل گرفته علیه ایران میبینم، اما متاسفانه یک فهم واقعی از مساله در داخل، دادن علائم و سیاستگذاری متناسب با این وضعیت را مشاهده نمیکنم. شاید هم هست و من اطلاع ندارم!
منبع: روزنامه اطلاعاتمنبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۷۷۵۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عقبنشینی پسران از مبارزه با غول کنکور/ آسیبهای کاهش مردان تحصیلکرده
محمدرضا نیک نژاد می افزاید: هر جامعه انسانی از دو جنس مکمل هم تشکیل شده و آن حضور زن و مرد در عرصه های گوناگون علمی، آموزشی، اجتماعی، صنعتی و غیره است که می تواند برای رسیدن به اهداف در هر ساختاری که این دو جنس قرار می گیرند کمک کننده باشد. بنابراین کمبود هر یک از این دو می تواند آسیب های جدی به جامعه انسانی وارد کند.
وی ادامه می دهد: در دهه ها و سده های گذشته، حضور نداشتن زنان در عرصه های گوناگون، آسیب هایی به جامعه ایران وارد کرد و حال اگر جریان جامعه به سویی برود که تعداد مردان در زمینه تحصیلات کم شود، آسیب های دیگری به جامعه وارد خواهد شد که ضروری است با روش های مختلف از این روند جلوگیری شود.
این کارشناس حوزه تعلیم و تربیت می گوید: در واقع نه آموزش و پرورش و نه آموزش عالی، هیچ یک در این زمینه مقصر نیستند چراکه نگاه جامعه از جمله مردان جوان، به ادامه تحصیل تغییر کرده است و علاقه به تحصیل در آنان دچار افت شدیدی شده به این دلیل که ناامیدی بسیار گسترده ای بین مردان جوان ایجاد شده است.
جایگاه تحصیل در اشتغالزایی جوانان
نیک نژاد اذعان می دارد: متأسفانه جوانان به این باور رسیده اند که ادامه تحصیل پیامدهای شغلی مستحکمی ندارد و درس خواندن نمی تواند زندگی هرچند متوسطی را برایشان تأمین کند. بنابراین تحصیلات، چندان جایگاه و پایگاهی بین مردان جامعه ندارد و اشتغال زایی که قرار است در پی گرفتن مدرک به وجود آید رنگ باخته است. به همین سبب خیلی از افراد انگیزه ای برای ادامه تحصیل ندارند.
محمد رضا نیک نژاد، کارشناس آموزشیاین کارشناس آموزشی می گوید: این نسل ناامید است و بنا به تحلیل خود، دانشگاه را راهی برای رسیدن به یک زندگی متوسط نمی داند بنابراین جامعه ما نیازمند اصلاح است آن چنان که باید با افزایش ظرفیت های شغلی که تحصیلات در آن اثرگذار باشد، جوانان را به ادامه تحصیل ترغیب کرد.
وی درباره بازماندگان از تحصیل اذعان می دارد: متأسفانه معضل بی توجهی به تحصیل تنها درباره کنکور نیست بلکه بسیاری از پسران جوان جامعه ما حتی تحصیل در دوره دبیرستان را برای زندگی آینده مفید نمی دانند و این مهم یکی از مشکلات آموزش و پرورش است که بازماندگان از تحصیل را به وجود آورده است.
آموزش مهارت های اخلاقی و انسانی
نیک نژاد تصریح می کند: تحصیل در دانشگاه جدا از ایجاد شغل و امرار معاش، سبب ایجاد فرهیختگی در لایه های مختلف جامعه می شود. بنابراین هر انسانی در مسیر درس خواندن می تواند مهارت های اخلاقی، انسانی، اجتماعی و فردی خود را افزایش دهد و به سطحی برسد که بتواند بهتر با جامعه ارتباط برقرار کند.
متأسفانه معضل بی توجهی به تحصیل تنها درباره کنکور نیست بلکه بسیاری از پسران جوان جامعه ما حتی تحصیل در دوره دبیرستان را برای زندگی آینده مفید نمی داننداین کارشناس حوزه تعلیم و تربیت ادامه می دهد: در حال حاضر آموزش رسمی در سراسر دنیا گرفتار چنین معضلی شده است اما در ایران بیشتر از میانگین جهانی است به این سبب که هم چنان درون مایه های آموزشی در کشور ما، مهارت های فردی و اجتماعی برای دانش آموز و دانشجو را در پی ندارد.
نیک نژاد بیان می کند: در حال حاضر در جوامع مختلف، تحصیلات برای بخش بزرگی از جوانان نمی تواند داشته های مهم را برای یک زندگی معمولی به وجود آورد به سبب این که بسیاری از آموزش های دانشگاهی، ارتباط چندانی با زندگی کنونی و آینده بچه ها ندارد.
این کارشناس آموزشی می گوید: در کشور ما مهم ترین بخشی که باید در این زمینه به آن پرداخته شود سوق دادن آموزش عمومی که همان ۱۲سال است و نیز آموزش عالی، به جایگاهی است که بتواند برای زندگی کنونی و آینده افراد جامعه کاربردی تر باشد و در واقع دانشجو به این امید برسد که تحصیلات، افزون بر ایجاد شرایط استخدامی و اشتغال زایی، می تواند گره گشای خود، خانواده و جامعه اش باشد.
نیک نژاد تأکید می کند: در این راستا دولت، مردم، نهادهای مدنی و رسانه ای باید دست در دست یکدیگر، فضایی فراهم کنند تا جوانان به سطحی از امید برسند که در مسیر درس خواندن باقی بمانند و یقین داشته باشند که تحصیل می تواند در آینده برایشان علاوه بر پیامد اقتصادی، پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و غیره داشته باشد.
عفت زارع